به گزارش خبرگزاری حوزه متن پیام معظمله که توسط آیتالله حسینی بوشهری مدیر حوزههای علمیه قرائت شد بدین شرح است.
قبل از هر چیز لازم میدانم تشکیل این کنگره عظیم را که به عنوان بزرگداشت صحابی بزرگ رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سلمان فارسی برقرار شده است به همه شما عزیران، برادران و خواهران مخصوصاً دستاندرکاران به ویژه آیتالله ایمانی امام جمعه محترم شیراز، حجتالاسلام والمسلمین آقای خرسند امام جمعه کازرون و تمامی بزرگانی که در این مجلس حضور دارند تبریک عرض کنم.
بسیار مشتاق بودم که در میان شما باشم و از نزدیک این مراسم پرشور را ببینم ولی تقدیر نبود زیرا کسالت درد پای شدید و توصیه اکید پزشکان به استراحت مانع شد، به همین دلیل از برادر عزیزمان آیتالله حسینی بوشهری مدیر حوزه علمیه قم خواهش کردم پیام اینجانب را به آن جلسه پرشکوه برسانند.
به هر حال بزرگداشت بزرگان هر قوم و ملت و احیای نام و آثار و افکار و اندیشههای علمی و اجتماعی و دینی آنها نشانه بیداری آن قوم و ملت است و کاری است که نسلهای جدید را به قدیم پیوند میدهد و جامعه یکپارچه توانمند و پویایی را ترسیم میکند که میتواند سرافراز و پرافتخار و پیشرو باشد.
حال اگر آن شخص عالم بسیار بزرگ و فرزانهای باشد که همواره مورد احترام همگان بوده اهمیت آن بزرگداشت بیشتر می شود.
و از آن بالاتر اینکه از بزرگترین صحابه رسول خدا باشد که برای اولین بار کنگره عظیمی جهت بزرگداشت او تشکیل میشود.
البته سلمان فارسی متعلق به همه ایرانیان است و افتخار بزرگ برای ما محسوب می شود و تشکیل این کنگره در شهر کازرون به سبب بیداری و هوشیاری مردم خوب و با ایمان این شهر و انتساب سلمان بر طبق برخی روایات به این شهر است.
درباره سلمان فارسی هر چه گفته شود کم است زیرا آنچه در تواریخ و روایات اسلامی درباره او به ما رسیده بسیار در سطح بالا و اوج افتخار است.
اما یادآوری چند نکته را در اینجام لازم میدانم:
نخست اینکه یکی از امتیازات مهم سلمان فارسی بر سایر صحابه رسول الله (ص) این است که سایر صحابه، اسلام به سراغشان آمد ولی سلمان به سراغ اسلام رفت. سایر صحابه در خانههای خود نشسته بودند که بانک«قولوا لا اله الا الله» را از پیامبر اکرم (ص) شنیدند و به تدریج و گاه با زحمت زیاد اسلام آوردند.
و سلمان در ایران بود یکی از پیشوایان مذهبی خود بشارت ظهور منجی بزرگ بشریت حضرت محمد بن عبدالله (ص) را از سرزمین حجاز شنیده بود و لذا تصمیم گرفت خود را به آن دیار برساند و پس از مرارتهای زیاد و اسارت و سپس بردگی به مدینه آمد و هنگامی که پیغمبر اکرم (ص) به مدینه هجرت فرمود گمشده بزرگ خود را که عمری برای آن تلاش کرده بود پیدا کرد و فوراً به اسلام و مسلمین پیوست و این افتخار بزرگی است که او به سراغ اسلام آمد نه اینکه اسلام به سراغ او رفت.
جالب اینکه روزی جماعتی از صحابه با هم نشسته بودند و هر کدام ذکر نسب خود را میکردند و به آن افتخار مینمودند، سلمان نیز در آن میان حاضر بود، یکی از صحابه رو به جانب سلمان کرد و از روی تحقیر گفت: «ای سلمان! اصل و نصب تو چیست؟ بگو».
سلمان گفت:« انا سلمان بن عبدالله کنت ضالاً فهدانی الله بمحمد(ص) و کنت عائلاً فاغنانی الله بمحمد(ص) و کنت مملوکاً فاعتقنی الله تعالی بمحمد (ص) فهذا حسبی و نسبی؛ من سلمان پسر عبدالله هستم گمراه بودم خداوند به وسیله پیغمر اکرم مرا هدایت کرد، فقیر بودم به وسیله آن حضرت مرا غنی کرد، برده بودم به وسیله آن حضرت مرا آزاد نمود این است حسب و نسب من» و بدین وسیله گوینده آن سخن را شرمنده ساخت و نشان داد که آنها دنبال اوهام و ارزش های واهی هستند و او دنبال ارزشهای واقعی.
نکته دیکر اینکه از روایات استفاده میشود که او از مشاوران خاص پیغمبر اکرم (ص) بود و بسیاری از شبها با آن حضرت جلسه خصوصی داشت و حتی در روایات اسلامی مقامی والاتر از مقام لقمان حکیم برای او ذکر شده است.
فضائلی که در احادیث اسلامی درباره او آمده است درباره هیچ یک از صحابه وارد نشده، چند جمله که از شخص پیغمبر اکرم(ص) روایت شده برای شناخت مقام او کافی است، پیامبر فرمود: «سلمان بحرٌ لایُنزف و کنزٌ لا یَنفذ، سلمان منا اهل البیت یمنح الحکمة و یوتی البرهان؛ سلمان دریایی است ناپیدا کرانه و گنجی است پایانناپذیر، سلمان از ما اهل بیت است علم و حکمت میبخشد و برهان و دلیل قاطع میگوید.»
یادآوری این نکته نیز لازم است که امام صادق (ع) علو شأن و مقام سلمان را بر اثر سه چیز میشمرد: اول: داشتن مقام ولایت امیرمومنان (ع) که هرگز از آن منحرف نشد در حالی که افراد دیگری گرفتار انحراف شدند، دیگر اینکه او به علم و علما محبت وافری داشت.
خوب است معیار فضیلت افراد نیز در عصر و زمان خودمان هین سه چیز قرار دهیم، داشتن مقام ولایت به معنی حقیقی نه صرف ادعا و ذکر الفاظ و دیگر اهمیت دادن به قشر مستضعف جامعه و دیگر محبت به علم وعلما نه فاصله گرفتن از آنها یا در برابر آنها ایستادن.
آخرین نکته این است که از افتخارات ویژه سلمان این است که هنگامی که در سال 36 هجری در مدائن وفات کرد امیرمومنان (ع) در همان شب از مدینه با طی الارض بر سر جنازه او حاضر شد، خود آن حضرت او را غسل داد و کفن کرد و نماز بر او خواند و دفن نمود. این افتخاری است بینظیر رضوان و درود خدا بر او و راهش پررهرو و امیدواریم تشکیل این کنگره سرآغازی باشد برای بازخوانی تاریخ پرافتخار زندگی او و الهام گرفتن در زندگی امروز ما.
بار دیگر از همه شما شخصیتهای محترم و برادران عزیر و خواهران گرامی و مخصوصاً مردم با ایمان و خوب و خونگرم کازرون تشکر و سپاسگزاری میکنم.
والسلام علیکم و رحمةالله وبرکاته
9/8/1391